Recent Posts

popular Posts

Most Visited Posts

Most Commeted Posts

Tag Cloud

Archive

Links

Daily Links

Cherry's world

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حس و حال» ثبت شده است

برگ‌هایی از بی قراری

برگ‌هایی از بی قراری

میدونی چیه، من شدیدا به برگشت به روابط سمی به کل مخالفم، ولی منم گاهی فکر می‌کنم اگه دوباره پیداش شه چی میشه؟ اگه دوباره از صفر شروع کنیم؟ کاملاً آگاهم به دلیل اومدن و رفتنش ولی منم خیلی کنجکاوم. قطعاً این چیز جالبی نیست و باید به کارام برسم خوشبختانه سرم شلوغه ولی این سوالایی که جواب منفی دارن گاهی به سرم نفوذ می‌کنن که..اما اگه دوباره بیاد میشه همه چیز بهتر از قبل رقم بخوره؟ :)

۰
posted on 24 , 1402 Khordad . Views ۱۲

برگشت به جنگ سحرآمیز

برگشت به جنگ سحرآمیز

و من بعد از ماهیان طولانی به جنگل سحرآمیز برگشتم، جایی واقعاً سحرآمیز، جایی به وسعت کل جهان، جایی با آرامش تمام، جایی ز دور دست‌ها که قابل دید نیست و من درکل اون جهان با خود تنهای تنهام.

 

و فرق این دفعه با دفعات قبل چیست؟ احساس نیازی برای رفتن نداشتم، و نیازی به فرار نداشتم و چه زیباست‌که روزی به وابسته‌هایت بی نیاز شوی، بی‌تفاوت بودن نسبت به تناب گره خورده به دور کمرم که برا از موقعیت بد با کشیدن فراری می‌داد خود تناب را به آرامی دور کرد. انقدر روی قدرت خود کار کنید و شجاع باشید که نیازی برای ترس و حفاظت شدن نباشد. معنی صحیح کلمه شجاع می‌شود(( میترسی، بله زیان هم می‌ترسی اما پاهای لرزانت را محکم می‌کنی و انجامش می‌دهی)). آدم نترس را همه می‌شناسند و همه طبق شناختشان می‌توانند کنترلش را به دست گیرند، و اما چه کسی می‌داند در دل یک ترسوی محکم چه می‌گزرد؟ چه دلیلی برای چنین ریسک بزرگی دارد و دلش یه چه گرم است؟ هرچه محکمتر بهتر

۰
posted on 7 , 1402 Khordad . Views ۱۵

شهری پر از داستان

شهری پر از داستان

داستان هایی وجود داره که هیچکس از مکانش حرف نزده، حس و حال گرم از یه شهر ساده با مردم ساده که هرکدوم از این شهروندا مستقل کار می‌کنند، هوا در پاک‌ترین حالت قرار دارد و پیغامات به صورت قلمی ارسال می‌شوند، دریایی کنار شهرک کوچک وجود دارد که کودک شاداب کنارش بازی می‌کند، خانم غمگین تماشایش می‌کند و مشکلات را به زمین می‌سپارد، آقای مضطرب می‌نشیند و برای فراموش کردن مشکلات می‌نوشد، هرکدام از شهروندان درگیر احساسات خودشان هستند؛ آنها نه خیلی شاد، ولی غمگین نیستند. همچنین دور تر از این شهر رو به کوهستان و جنگل یک قصر وجود داره که رودی ازش میگذره و به دریای زیر کوه وصل میشه که حیواناتی همانند آهوها، خرگوش‌ها، اسب‌ها ،سنجاب‌ها... از این رود می‌نوشند. دراین قصر افراد زیادی همچون نگهبانان ترسو اما شجاع، خدمه‌های فضول و سختکوش، آشپزهای نمونه، پادشاه بدخلق، ملکه‌ای غمگین و پرنسس شیطون و جسور وجود دارند.

چه میتوان گفت؟ هرکدام از این اشخاص داستان و سخنانی برای گفتن دارند که شنیدنی و غیرقابل حدس هستند‌.

۰
posted on 31 , 1402 Farvardin . Views ۱۱
Made By Farhan Temp.No5